Loading

الهیات شقاق ایجاد می کند

“الهیات شقاق ایجاد می کند”. اینکه الهیات و آموزه ها جدا می سازند شکی نیست. ده سال پیش وقتی در برنامه های تلویزیونی و شبکه های اجتماعی به این مسئله تاکید داشتم که البته کمی هم سر و صدا کرد، بیراه نمی گفتم اما اگر حقیقتش را بخواهید، این گفته را نمی توان تنها با همین یک جمله خاتمه داد. صرف اینکه الهیات جدا می سازد کافی نیست زیرا که گستره بکار گریی و اِعمال این گفته نیازمند تشریح و توضیح واژه الهیات است.

تعیین حد و مرز استعمال این باور نیازمند درک درست و عمیق الهیات مسیحی است، در غیراینصورت سرسپردگی به این بیانیه مانند شمشیری است که در دستان کودکی قرار می گیرد که با چرخش آن تنها اطرافیان را مجروح می سازد. به همانسان بسیاری پیش از اینک درک کافی و فهم صحیحی از آموزه های مسیحی داشته باشند، این شمشیر را جهت پاسبانی از حقیقت بدست می گیرند، اما هم خود را زخمی می کنند و هم به خودی می زنند.

بنیاد ایمان مسیحی چیست؟ آنچه را که یک شخص را مسیحی و پیرو خداوند عیسی می سازد چه می باشد؟ زمین مشترکی که کلیسای جامع بر آن قرار دارد چگونه تعریف می شود؟ پذیرش کدام یک از آموزه ها غیرقابل مذاکره است و کرانه های آزادی الهیاتی ما تا به چه حد است؟

آگوستین گفته بسیار مشهوری دارد. او می فرماید:

“در ملزومات وحدت ، در (امور)غیر ضروری آزادی، و در همه شرایط نیکوکاری.”

منظور چیست؟ وجود کلیسا بر بنیاد مجموعه ای از باورها و اعتقادنامه هایی استوار است که رد و یا پذیرش آن، عضویت و یا عدم تعلق ما را به این جامعه الهی تعیین می کند. شالوده این جماعت، حقایقی است که نمی توان بر سر آن بحث کرد. آموزه هایی چون، تجسم پسر خدا، الوهیت عیسی مسیح، مرگ فداکارانه وی، رستاخیز ظرفمندانه خداوندمان، بازگشت ثانوی مسیح و آموزه های دیگری که پِی این عمارت را شکل می دهد.

این آموزه ها مبانی وحدت کلیسا هستند اما واقعیت دیگری که به همان اندازه توجه به آن اهمیت دارد، تنوعی است که این پیکر آسمانی و زمینی را شکوهمند می سازد. گوناگونی، تَلَوُن و تنوع، مانند رنگ پوست آدمی است که به هر نْفس، زیبایی ممتازی می بخشد. توجه و تمرکز ویژه ای که هر کدام بر آن تاکید دارند، طعم متفاوتی را از ایمان مسیحی به ما عرضه می کنند. بینش و بصیرتی که کلیسای مسیح در جوامع مختلف کسب کرده، فرصتی را به این خِیل مقدس می بخشد تا دورنمایی متفاوت از آن تصویر قُدسی به ما بنماید.

اما در این ضمن، نباید از خاطر برد که انسانیم و درماندگی و کران مندی، ویژگی بندگی ماست. نه آنکه نمی خواهیم، بلکه نمی توانیم. نگاه می کنیم اما نمی بینیم و می اندیشیم اما درک و یابندگی ما نارسایی های زیادی دارد. از این رو وحدت و تنوع شاعرانه ای که کلیسا، عروس مسیح را مزیین ساخته، در شکستگی، کژی و نادرستی می لنگد.

اما بیاد بیاوریم، آنچه آگوستین ما را به آن نصیحت نمود که هرگاه این ناهمگونی ها در ملزومات ایمان نیست و شالوده ایمان ما را سست نساخته است، در همه شرایط نیکوکاری نماییم در محبت و رحمت، برادر و خواهرمان را که به یک روح نوشانیده شده ایم و همان بخشش گناهان که جان ما رستگار ساخته را تجربه کرده ایم، در آغوش مسیحانه پذیرفته و با هم در معرفت مسیح رشد نماییم.


Leave a Reply